جمعه 6 دی 1392برچسب:, :: 17:45 :: نويسنده : ジ 4uzaN ジ
علمی و دانستنی ها
آیا میدانید : که بلندترین بادگیر جهان در یزد به ارتفاع ۳۴ متر قرار دارد ؟
جمعه 6 دی 1392برچسب:, :: 17:39 :: نويسنده : ジ 4uzaN ジ
پیامبر اکرم(ص) پس از بیست و سه سال دعوت و مجاهدت و ابلاغ پیام الهی و پس از فراز و نشیبهای فراوان در راه انجام رسالت بزرگ خویش، سرانجام در روز دوشنبه، بیست و هشتم ماه صفر یازدهم هجرت پس از چهارده روز بیماری و کسالت، رحلت فرمودند و در هجرۀ مسکونی خویش در جوار مسجدی که تأسیس کرده بود، به خاک سپرده شد. آخرین روزهای وفات پیامبر(ص)
پیامبر(ص) شب پیش از بیماری شدیدش در حالی که دست علی(ع) را گرفته بود، همراه جماعتی برای طلب آمرزش به قبرستان بقیع رفت و برای اهل قبور درود فرستاد و برای آنان طلب استغفار طولانی کرد. آنگاه به علی(ع) فرمود: «جبرئیل هر سال یک مرتبه قرآن را بر من عرضه میکرد؛ ولی امسال دو مرتبه این امر صورت گرفته است و این دلیلی ندارد مگر اینکه اجل من نزدیک باشد.»
پس به علی(ع) گفت: «اگر من از دنیا رفتم، تو مرا غسل بده.» در روایت دیگر آمده است که «فرمودند: به هر کسی وعدهای دادم، باید آن را بگیرد و به هر کسی دِینی دارم، باخبرم سازد.»
پیامبر(ص) که گویا از حرکات زنندۀ برخی از زوجات و صحابۀ خود و تخلف برخی از یاران ناراحت شده بود، برای پیشگیری از بدعتها، فرمود: «ای مردم، آتش فتنه شعلهور شده و فتنهها مانند پارههای شب تاریک، رو آورده و شما هیچ دستاویزی علیه من ندارید؛ زیرا من حلال نکردم مگر آنچه قرآن حلال دانسته و حرام نکردم مگر آنچه قرآن حرام داشته است.»
پیامبر(ص) پس از این هشدار به منزل "امسلمه" رفت و دو روز در آنجا ماند و گفتند خدایا تو شاهد باش که من حقایق را ابلاغ کردم.
سپس پیامبر(ص) به منزل رفت و جماعتی به حضور طلبید و گفت: «مگر به شما امر نکردم که با جیش "اسامه" بروید؟ چرا نرفتید؟»
ابوبکر گفت: رفتم؛ ولی دوباره برگشتم تا تجدید عهد کنم. عمر گفت: نرفتم؛ چون نمیتوانستم منتظر باشم تا حال شما را از کاروانیان بپرسم.
رسول خدا(ص) از تخلف آنان سخت ناراحت شد و با همان حال کسالت به مسجد رفت و خطاب به اعتراض کنندگان فرمود: این چه سخنی است که دربارهی فرماندهی "اسامه" میشنوم شما پیش از این به فرماندهی پدرش هم طعن میزدید به خدا سوگند او برای فرماندهی لشکر سزاوار بود و فرزندش اسامه نیز برای این کار شایسته است. رسول خدا در بستر بیماری مرتبا به عیادت کنندگان خود به طور مرتب میفرمود، سپاه اسامه را حرکت دهید.
پیامبر(ص) فرمود:
«نفذ و اجیش اسامه»
سپس پیامبر(ص) بیهوش شد و تمام زنان و کودکان میگریستند. لحظاتی بعد پیامبر(ص) به هوش آمد و دستور داد که برایش قلم و دواتی بیاورند تا بر ایشان چیزی بنویسند که پس از آن هرگز گمراه نشوید در این میان برخی به دنبال آوردن صحیفه و دوات رفتند. که عمر گفت: بیماری بر پیامبر(ص) چیره گشته است، «ارجع فانه یهجر» برگرد؛ زیرا او هذیان میگوید. قرآن نزد شماست، کتاب خدا برای شما کافی است. حاضران بعضی با نظر عمر مخالفت کردند و بعضی دیگر جانب او را گرفتند رسول خدا(ص) از اختلاف و سخنان جسارتآمیز آنان سخت ناراحت شد و فرمود: «برخیزید و از من دور شوید».
وصیت پیامبر(ص) در لحظات پایانی
پیامبر(ص) در حضور جمع، رو به حضرت علی(ع) کرد و به او وصیت کرد و به ایشان فرمود: نزدیک بیا، سپس زره و شمشیر و خاتم و مهرش را به علی(ع) داد و فرمود «برو منزل». پس از لحظاتی بیماری ایشان شدید شد و آنگاه که حالش بهتر شد، علی(ع) را ندید. به زنان خود گفت: «برادرم و صاحبم بیاید» آنان به ابوبکر گفتند و آو آمد و باز پیامبر(ص) جمله را تکرار کرد و این بار به سراغ عمر رفتند و عمر آمد؛ ولی پیامبر(ص) فرمود: «برادرم و صاحبم بیاید» "امسلمه" فرمود: «علی(ع) را میطلبد، به او بگوئید بیاید». علی(ع) آمد و مدتی با هم به طور خصوصی و در گوشی صحبت کردند. وقتی از علی(ع) پرسیدند، پیامبر(ص) چه گفت؟
در پاسخ فرمود: به من هزار باب علم که از هر بابی هزار باب دیگر منشعب شده بود، آموخت و چیزهایی را به من سفارش کرد که انجام خواهم داد.
پیامبر(ص) در همان حال چند مرتبه فرمود:
«ما ظن محمد بالله لو لقی الله و هذه عذره عنده»
در روزهای آخر از "بلال" خواست تا مردم را در مسجد حاضر کند، خطبهیی خواند، بعد از مردم خواست اگر کسی حقی از او به گردن دارد، مطالبه کند. هیچ کس پاسخی نداد تا سه بار پیامبر(ص) تکرار کرد تا اینکه غلامی بنام "عکاشه" برخاست و حقی را از ایشان مطالبه کرد، به قصد انتقام از پیامبر(ص)، شلاقی آماده کردند؛ ولی همین که خواست قصاص کند بر بدن حضرت افتاد و شروع به گریه کرد و ایشان را عفو نمود و پیامبر(ص) فرمود او رفیق من در بهشت خواهد بود.
فاطمه(س) و لحظۀ وداع با پدر
در لحظات آخر عمر پیامبر(ص)، فاطمه(س) بسیار گریان بود. پیامبر(ص) او را به نزدیک خود طلبید و مطالبی را به او گفت: که فاطمه(س) گریهاش شدت یافت. آنگاه مطلبی را به ایشان گفت: که حضرت زهرا تبسم کرد. ایشان بر پاسخ سؤال دیگران فرمودند که لحظۀ اول پیامبر(ص) فرمودند:
«در همین درد میمیرم» و در باب شادی و تبسماش فرمودند: تو اولین کس از اهل بیت(ع) من هستی که به من ملحق میشود» و این بود که من تبسم کردم.
کفن و دفن پیامبر(ص)
هنگامه فوت پیامبر(ص) خلیفهی دوم، بنابر عللی در بیرون خانه فریاد میزد که پیامبر(ص) فوت نکرده و بسان حضرت عیسی(ع) پیش خدای خود رفته، در این میان یک نفر از اصحاب پیامبر(ص) این آیه را خواند:
علی(ع) جسد مطهر پیامبر(ص) را غسل داد و کفن کرد؛ چون پیامبر(ص) سفارش کرده بود که نزدیکترین کس مرا غسل خواهد داد و این شخص جز علی کسی نیست. سپس چهره آن حضرت را گشود در حالی که سیلاب اشک از دیدگانش جاری بود. فرمود: «پدر و مادرم فدایت ای رسول خدا(ص) با رحلت تو رشته نبوت و وحی الهی و اخبار آسمانها قطع گردید... اگر ما را به صبر و شکیبایی امر نمیکردید، آنقدر گریه میکردم که سرچشمه اشک را میخشکانید».
By:4uzaN
نظر یادت نره ✔✔
جمعه 6 دی 1392برچسب:, :: 17:18 :: نويسنده : ジ 4uzaN ジ
یک شنبه 1 دی 1392برچسب:, :: 14:18 :: نويسنده : ジ 4uzaN ジ
اربعین را به تمام عاشقان حسینی تسلیت عرض میکنم. By:4uzaN نظر یادت نره ✔✔
جمعه 29 آذر 1392برچسب:, :: 21:56 :: نويسنده : ジ 4uzaN ジ
از 3 نفر هرگز متنفر نباش :
فروردینی ها ، مهری ها ، اسفندی ها چون بهتـرین ها هستند.
سه نفر را هرگز نرنجون :
اردیبهشتی ها ، تیری ها ، دی ماهی ها چـون صادق هستند.
سه نفر رو هیچوقت نذار از زندگیت بیرون برن :
شهریوری ها ، آذری ها ، آبانی ها
چـون به درد دلت گوش میدهند.
سه نفر رو هرگز از دست نده : مردادی ها ، خردادی ها ، بهمنی ها
چـون دوست واقعی هستند.
حالا تو مال کدوم ماهی ..؟ By:4uzaN نظر یادت نره ✔✔
جمعه 29 آذر 1392برچسب:, :: 15:5 :: نويسنده : ジ 4uzaN ジ
پادشاه یونان به کورش :ما برای شرف می جنگیم وشما برای ثروت . . . . کوروش:آری هرکس برای نداشته هایش میجنگد
سه شنبه 26 آذر 1392برچسب:, :: 19:2 :: نويسنده : ジ 4uzaN ジ
خوشبختانه همه آزمایشهای علمی براساس برنامه دانشمندان پیش نمی روند، در غیر این صورت برخی از بهترین اختراعات بشریت اتفاقی حاصل نمی شدند. پنیسیلین الکساندر فلمینگ زیست شناس اسکاتلندی از تعطیلات تابستانی خود باز می گشت که یک قارج عجیب را روی ظرف کشف میکروب خود در آزمایشگاهش کشف کرد. این قارچ همه باکتریهای استافیلو را در ظرف کشت میکروب از بین برده بود. ما امروز کشف وی را عنوان پنیسیلین می شناسیم که جان میلیونها نفر در سراسر جهان را نجات داده است. لاستیک ولکانیزه در اواسط دهه 1800، لاستیک طبیعی برای ساخت اشیا بسیاری چون چکمه های ضد آب استفاده می شد اما این مواد در مقابل هوای بسیار داغ یا سرد مصونیت نداشتند. تولید کنندگان از استفاده از لاستیک دست کشیدند، اما یک نفر در این ماده یک نیروی بالقوه برای تبدیل شدن به ماده ای بهتر مشاهده کرد. چارلز گودیر با انجام آزمایشهای مختلف لاستیک را مقاوم تر کرد اما این اتفاق تا روزی که وی به طور تصادفی ترکیب لاستیک خود را در یک اجاق داغ رها نکرده بود رخ نداد، از آن روز به بعد وی به فرایند ولکانیزاسیون دست یافت. فرآیند ولکانیزاسیون لاستیک را مقاوم و ضد آب می کند. گودیر آنقدر زنده نماند که از مزایای اکتشاف خود برخوردار شود و با 200 هزار دلار بدهی درگذشت اما میراث وی در شرکت تایر گودیر و رابر زنده ماند. در طی پدیده ولکانیزاسیون لاستیک اکسیده می شود و سولفور کاهش یافته و به سولفید تبدیل می شود. البته این عمل در دمای 110 درجه سانتیگراد تهیه می شود. نتیجه این کشف تولید مواد لاستیکی مثل لاستیکهای توپر و پوتین است. تفلون تفلون و یا آنچه که دانشمندان پلی تترافلوئورواتیلن می نامند به طور اتفاقی در سال 1938 وقتی که روی پلانکت، درحال تحقیق روی راه های ساخت یک سردکن جدید بدون استفاده از مواد شیمایی چون آمونیاک و اکسید سولفور بود کشف شد.
یک روز وی جعبه محتوی نمونه های خود را باز کرد و متوجه شد گازی که انتظار داشت مشاهده کند از بین رفته است، به جای آن نوعی صمغ لغزنده باقی مانده که نسبت به گرما مقاوم است. ما از این ماده امروز روی ظروف آشپزی نچسبخود استفاده می کنیم. دستگاه مایکروویو وقتی که پرسی اسپنسر مهندس آمریکایی متوجه شد که تکه شکلات داخل جیبش هنگامی که در مقابل یک ماگنترون کار می کرده آب شده است، متوجه شد که اتفاقی در حال رخ دادن است. ماگنترون یک لوله وکیوم است که برای تولید میکروموج از آن استفاده می شود.
پس از آزمایشهای بیشتر اسپنسر اولین دستگاه مایکروویو را در سال 1945 ساخت اما این دستگاه تا دهه 1960 راه خود را به داخل منازل باز نکرد. ولکرو جورج دی مسترال مهندس سوئیس هنگامی که در سال 1941 از یک پیاده روی لذت می برد متوجه شد که دانه های گیاه باردان یا فیلگوش به لباس خودش و تن سگش چسبیده است. وی تصمیم گرفت علت چسبنده بودن این دانه ها را بررسی کند و پس از این امر دریافت که گیاه باردان به هرچیزی که شکل حلقه ای داشته باشد می چسبد. وی از آن پس کار روی حلقه ها را آغاز کرد و ولکرو را اختراع کرد. ولکرو یا بست قلاب دار نام تجاری نوعی از بست دارای حلقه و قلاب است که در سال 1948 میلادی توسط مهندس سوئیسی جورج دی مسترال اختراع شده و در سال 1955 توسط وی به ثبت رسید. نمونههای اولیه این اختراع از پارچه کتانی ساخته شده بود که به علت مقاومت کم آنها، با الیاف نایلون و پلی استر جایگزین شد. این بست در البسه و وسائل زندگی جایگزین دکمه، زیپ، بندکفش و کیف شدهاست. حق ثبت مخترع در سال 1978 پایان یافته ولی ولکرو به عنوان یک علامت جهانی در بسیاری از کشورها و زبانهای مختلف کاربرد دارد. رادیواکتیویته هنری بکرل دانشمند فرانسوی درحال کار کردن با کریستال غنی شده با اورانیوم بود و ناگهان به صورت تصادفی آنچه را که ما امروز به عنوان رادیواکتیویته یا پرتوزایی می شناسیم کشف کرد. پس از آن ماری کوری و معاصرانش تازه شروع به درک پتانسیل کامل و ابعاد خطرناک رادیواکتیویته پرداختند.
پرتوزایی به فرآیندی گفته میشود که به وسیله آن هسته های ناپایدار اتمی دچار واپاشی هسته ای می شوند. چنین فرایندی معمولاً یک پرتو یون ساز مقدار بالایی انرژی پدید میآورد. گاهی این انرژی را می توان به صورت نیروی هسته ای مهار کرد یا می تواند به وسیله آلودگی پرتوزایی در زیست بوم رها شود که بسیار مخاطره آمیز خواهد بود. خمیر بازی در سال 1955، جوزف و نوح مک ویکر روی مواد تمیز کننده کاغذ دیواری کار می کردند به جای آن خمیر بازی کودکان را اختراع کردند. ساخارین ساخارین شیرین کننده مصنوعی است که برای شیرین کردن نوشیدنها و غذاها بدون افزودن کالری استفاده می شود. این شیرین کننده به طور اتفاقی در سال 1879 کشف شد. کنستانتین فهلبرگ فراموش کرد دستش را پس از کار کردن در آزمایشگاه جان هاپکینز بشوید. وی یک ماده شیمیایی روی دستش ریخته بود که موجب شد نانی که برای ناهار مصرف می کند طعم شیرین داشته باشد. By:4uzaN نظر یادت نره ✔✔
سه شنبه 26 آذر 1392برچسب:, :: 18:57 :: نويسنده : ジ 4uzaN ジ
عکس های جالب و شگفت انگیز از شهر هایی با بناها و ساختمان های رنگارنگ بقیه در ادامه مطلب ...By:4uzaN نظر یادت نره ✔✔ ادامه مطلب ... |